امروز جشن مهرگان کوچکی در کلاس شاهنامه گرفتیم. سفرۀ مهرگانی را با شیرینی های خانگی و میوه های پاییزی و خشکبار و گل و شاهنامه و شمع و شربت تخم شربتی گستردیم . در بارۀ ضحاک و فریدون و فرانک و آنچه بر آنها و مردم گذشت برای خانواده ها باز گو کردم .
در این بین مهرنوش پنج ساله با خمیر بازی که همراهش بود گاو برمایه را درست کرد و در میان سفره نهاد.
بچه ها بیتهایی از برتخت نشستن فریدون را با وزن شاهنامه به شکل سرود خواندند و پس از آن عکس های یادگاری گرفتیم و تن آسانی و خوردن را آیین ساختیم و خوراکی ها ی سفره جای شما خالی نوش جان شد و در پایان محمد جواد پنج ساله خوان یکم را با هیجان و احساسات بسیار تماشایی برای ما بازگو و به نمایش در آورد.
جای همه دوستان خالی
مهرگان بر شما خجسته
پ.ن.: محمد جواد کنار فرنوش ایستاده و سخت سرگرم نگاه کردن به نگاره ای از کاوه آهنگر و ضحاک است . گاو برمایه فرنوش هم سر سفره ایستاده و فرنوش با گلی آن را آراسته است.
به راستی که هیچ چیز زیباتر از شادی بچه ها نیست و چه زیباست این شادی در جشن مهرگان!
درود و شادباش بی وقفه به تمامی دوستان
جای «چیستا» ی نازنین هم خالی
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی...
خوشا به حال شما، خوشا به حال هر که در این جشن فرخنده شرکت داشت. همیشه شاد و خرم باشید
مهرگان بر شما و همه دوستداران آیین های زیبای ایرانی گرامی باد
جای مهرسا جان هم خالی بود
درود بر پروانه بانو و درود بر شادی
آن قدر سرمان را با جشنواره های رنگارنگِ بی رنگ گرم کرده اند که طعم جشن و شادی از یادمان رفته. در میان این جشنواره های تکرای که هیچی جز دلزدگی از تویش درنمی آید جای جشن های کوچکی مثل مهرگان خالی است. شادی هایی که فرمایشی نشوند و هر کس خودش باشد و شاد باشد نه آن که خنده دستور باشد و گریه هم دستوری دیگر. خوش باشید و خنده هاتان همیشگی شادی تان برجا.
عکس دوست داشتنی است با محمدجواد مجذوب عکس.
درود بر فرانک و درود بر شادی
یادت باشد آمدی خانه ما محمد جواد را صدا بزنم برایت خوان یکم را باز گو کند.
دیروز آنقدر همه از او خوششان آمده بود که زبانش بند آمده بود!
چه جمعی و چه جشنی و چه شیرینی ها و چه گاوی.
همیشه به جشن و شادی.
وجود بچه ها و شادیهاشون یک جشن تماشاییه!
سپاسگزارم
جای شما هم خالی