.
.
.
.
زاری کردن رستم بر سهراب
بفرمود رستم تا که پیشکار | یکی جامه افکند بر جویبار. | |
جوان را، بر آن جامۀ زرنگار، | بخوابید و آمد برِ شهریار. | |
گَوِ پیلتن سر سوی راه کرد؛ | کَس آمد پسش؛ زود آگاه کرد، | |
که:«سهراب شد زین جهانِ فراخ؛ | همی از تو تابوت خواهد، نه کاخ. | |
3270 | چو از پیشِ او روی کردی به راه، | جهان برِ جهان بینِ او شد سیاه. |
به در جَست و برزد یکی سردْ باد؛ | بنالید و مژگان بر هم نهاد». | |
پیاده شد از اسب رستم، چو باد؛ | به جاِ ی کله، خاک بر سر نهاد. | |
همی گفت،زار«ای نَبَرده جوان! | سرافراز، وز تخمۀ پهلوان! | |
نبیند چو تو نیز خورشید و ماه؛ | نه خُود و نه جوشن، نه تخت و کلاه. | |
3275 | که را آمد این پیش کآمد مرا؟ | بکشتم جوانی، به پیرانْ سرا. |
نبیرۀ جهاندارْ سامِ سوار؛ | سویِ مادر، از تخمۀ نامدار. | |
بریدن دو دستم سزاوار هست؛ | جز از خاکِ تیره مبادم نشست! | |
چه گوید، چو آگه شود مادرش؟ | چگونه فرستم کسی را بَرَش؟ | |
چه گویم: چرا کشتمش بیگناه؟ | چرا روز کردم ، بر او بر ، سیاه؟ | |
3280 | پدر، آن گرانمایۀ پهلوان، | چه گوید مرا بازِ پورِ جوان؟ |
بر این تخمۀ سام نفرین کنند؛ | همه نام من نیز بیدین کنند. | |
که دانست کاین کودکِ ارجمند، | بدان سال، گردد چو سرِو بلند؟ | |
به جنگ آیدش رای و سازد سپاه؟ | به من بر، کُند روزِ روشن سیاه؟» | |
بفرمود تا دیبهِ خسروان، | بگسترد بر رویِ پورِ جوان. | |
3285 | همی آرزو گاهِ شهر آمدش؛ | یکی تنگ تابوت بهر آمدش. |
از آن دشت بردند تابوت ِ اوی؛ | سویِ خیمۀ خویش بنهاد روی. | |
به پرده سرای، آتش اندر زدند؛ | همه لشکرش خاک بر سر زدند. | |
همان خیمه از دیبهِ رنگْ رنگ، | همان تخت و پرمایه زینِ پلنگ، | |
بر آتش نهادند و برخاست غَو؛ | همی گفت، زار:«ای جهاندارِ نو!» | |
3290 | همی ریخت خون و همی شانْد خاک؛ | همی جامۀ خسروی کرد چاک. |
همه پهلوانانِ کاوسْ شاه | نشستند بر خاک با او به راه. | |
زبانِ بزرگان پر از پند بود؛ | تهمتن، به درد، از درِ بند بود. | |
«چنین است کردارِ چرخِ بلند؛ | به دستی کلاه و به دیگر کمند. | |
چو شادان نشیند کسی با کلاه، | به خَمٌِ کمندش، رباید ز گاه. | |
3295 | چرا مهر باید همی بر جهان؟ | بباید خرامید با همرهان. |
چو اندیشۀ گنچ گردد دراز، | همی گشت باید سویِ خاک باز. | |
اگر هست از این چرخ را آگهی، | همانا که گشته است مغزش را تهی. | |
چنان دان کز این گَردش آگاه نیست؛ | ز چرخ برین بگذری، راه نیست. | |
بدین رفتن اکنون نباید گریست؛ | ندانم که کارش، سرانجام چیست!». | |
3300 | به رستم چنین گفت کاوسْ کی، | که:«از کوهِ البرز تا برگِ نَی، |
همی بُرْد خواهد، به گَردِش، سپهر؛ | نباید فگندن بر این خاکْ مهر. | |
تو دل را بر این رفته خرسند کن؛ | همه گوش سوی خردمند کن. | |
اگر آسمان بر زمین برزنی، | بپرٌی و از آب آتش کنی، | |
نیاری همه رفته را بازِ جای؛ | روانش کهن شد به دیگر سرای. | |
3305 | من از دور دیدم بر و یالِ اوی؛ | چنان برز· و بالا و گوپالِ اوی. |
زمانه برانگیختش با سپاه، | که ایدر به دستِ تو گردد تباه. | |
چه سازی و درمانِ این کار چیست؟ | بر این گونه تا چند خواهی گریست؟» | |
چنین گفت رستم که:«او خود گذشت؛ | نشسته است هومان بر این پهنْ دشت. | |
ز توران، سرانند و چندی ز چین؛ | از ایشان، به دل بر، مدار ایچ کین. | |
3310 | زُواره گذارد سپه را به راه، | به نیرویِ یزدان و فرمانِ شاه». |
بدو گفت شاه:«ای گَوِ نامجوی! | تو را، ز این نشان، اندُه آمد به روی. | |
گر ایشان به من چند بد کرده اند، | و اگر دود از ایران برآورده اند، | |
دلِ من ز دردِ تو شد پر زدرد؛ | از ایشان، نخواهم همی یاد کرد»؛ | |
.
در مردگان خود نظر می کنیم
با طرح خنده ای
و نوبت خویش را انتظار می کشیم
بی هیچ خنده ای.
احمد.
یکی از خوی های پهلوان کین آختن است. هنوز زود است به کینه خواهی رستم و زیرکی و تدبیری که در این کین جستن بهره برد برسیم... به باورم به همان اندازه که کاووس شاه در مرگ سهراب گناه کار است ، دو برابر آن ، رستم در از دست رفتن سیاوش پاک نهاد لغزش کار است...در این مورد نه جایی شنیدم!! نه جایی خوانده ام... تنها و تنها برداشت خود ویژه است..فردوسی پس از داستان فرزند رستم ، داستان فرزند کاووس را می آورد ، این می تواند چرایی داشته باشد..
بیت زیبا : چرا مهر باید همی بر جهان؟
بباید خرامید با همرهان
چو اندیشه گنچ گردد دراز
همی گشت باید سوی خاک باز
«چنین است کردارِ چرخِ بلند؛ به دستی کلاه و به دیگر کمند.
چو شادان نشیند کسی با کلاه، به خَمٌِ کمندش، رباید ز گاه.
چرا مهر باید همی بر جهان؟ بباید خرامید با همرهان.
چو اندیشۀ گنچ گردد دراز، همی گشت باید سویِ خاک باز.
اگر هست از این چرخ را آگهی، همانا که گشته است مغزش را تهی.
چنان دان کز این گَردش آگاه نیست؛ ز چرخ برین بگذری، راه نیست.
بدین رفتن اکنون نباید گریست؛ ندانم که کارش، سرانجام چیست!».
با درود به یکایک دوستان قدیم و نو وبلاگ
گویا باید سهراب کشته می شد تا جمع دوستان جمع شود.وقتی وبلاگ را گشودم و دیدم۲۸نظر از شادی دلم میخاست داد بزنم...خیلی خرسندم که دوستان باز پرکار شدند...
سیاوش عزیز از انتقام رستم در داستان سیاوش سخن گفت...مدتها پیش با دوستی در این خصوص خیلی بحث میکردیم...به گمان من چنین نیست...چرا که رستم سیاوش را در نزد خود پرورش می دهد و بعدها در انتقام خون او سودابه را هلاک می کند و توران را با خاک یکسان و حتی زن و بچه های بیگناه را هم می کشد...البته خوب از دل رستم کسی آگاه نیست شاید هم اینچنین باشد اما به گمان من رستم سیاوش را نزد خود می برد تا با بزرگ کردن او جای خالی سهراب را برای خودش پر کند...
جالبه کاووس در این داستان کمی خرد خود را نشان می دهد و حرفهای خوبی به رستم می زند و بخشش را شمال حال تورانیان می کند...
بانو پروانه اگه عصبانی نمی شوید ولی اگر امکانش هست تصویر کامل رستم و سهراب در این نگاره را بگذارید...
سپاس از تک تک دوستان...
محسن گرامی!
وقتی من و شما دختر عمو و پسرعمو باشیم، اشتراکاتی از این دست هم پیدا می کنیم...!!!
پروانه جان! ببخشید ما وبلاگ دیگری نداریم، این جا با هم صحبت می کنیم.... و اما تا جایی کهخبر دارم کلاس ها روز بزرگداشت فردوسی تعطیل نمی شود، مگر ود آن استاد در این روز نتواند در کلاس شرکت کند!!!
من فکر کنم من و خانم نیره از جمله آدم هایی هستیم که در مجالس ختم می خندند.
من یک شنبه مشهد نیستم!!!!
شاید امسال کار درستی می کنند چون قراره دانشگاهها زود تعطیل کنند.
لطفا در کامنت آخر واژه« پیشین» به «پسین» ویرایش نمائید.
روزنامه خراسان:
هشتمین کنگره بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی (پاژ) در مشهد برگزار می شود. به گزارش سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی مشهد این کنگره در آستانه روز ملی فردوسی و با همکاری بنیاد فردوسی شاخه توس روز یکشنبه بیست و دوم ماه جاری از ساعت ۱۶ تا ۱۹ در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار می شود. در این مراسم علاوه بر رونمایی از تندیس رستم کار استاد اسدی، سفرای افغانستان و تاجیکستان نیز حضور خواهند داشت. در این مراسم تعدادی از فردوسی پژوهان نیز مقالاتی را ارائه می کنند. دکتر رضا اشرف زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد؛ دکتر قدمعلی سرامی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان؛ استاد محمدعلی ودود؛ استاد دانشگاه و دارنده نشان درجه یک هنر؛ فریدون جنیدی، بنیانگذار بنیاد نیشابور و دولت علی حاتم اف سفیرتاجیکستان در ایران سخنرانی می کنند. فردوسی و زمان شاهنامه سرایی، ژرف ساخت اندیشگی شاهنامه در مناسبات آن با روانشناسی فردوسی، شاهنامه شاهپر هنرهای سنتی، نگاهی به بخش آغازین شاهنامه و فردوسی در تاجیکستان عنوان مطالبی است که در هشتمین کنگره پاژ ارائه می شود.همچنین شادکام، معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار مشهد در گفت وگو با خراسان در خصوص برنامه های این نهاد در یاد روز فردوسی گفت: با توجه به برگزاری نمایشگاه گل و گیاه همزمان با بیست و پنج اردیبهشت که یادروز فردوسی است، برنامه هایی در محل نمایشگاه بین المللی مشهد برگزار می شود. به گفته وی رونمایی از ۸ نوع جورچین با تصاویر شاهنامه ای، مداد رنگی با تصاویر شخصیت های شاهنامه به جای قهرمان های افسانه ای سینمای جهان و نقالی از جمله برنامه هایی است که همزمان با برگزاری نمایشگاه گل و گیاه به مناسبت روز فردوسی برگزار می شود. اجرای تئاتر بدون کلام، اجرای تئاتر خیابانی و رونمایی از یک کتاب با موضوع شاهنامه در فرهنگسرای بهشت نیز از جمله برنامه های این معاونت است. هم چنین شادکام از اکران های شهری برای تبلیغات محیطی نیز خبر داد که تصاویری از فردوسی و شاهنامه در گوشه و کنار شهر نصب می شود.خبر دیگری حاکی است شهرام ناظری در ادامه تور کنسرت های خود در آستانه روز فردوسی پس از رشت راهی شیراز خواهد شد تا برنامه ای را ۲۰ و ۲۱ اردیبهشت به روی صحنه ببرد.به گزارش ایسنا، شهرام ناظری در این کنسرت به همراه گروه فردوسی به اجرا می پردازد که بخش عمده ای از قطعات آن به مولوی خوانی و شاهنامه خوانی اختصاص خواهد داشت.در این کنسرت قطعاتی چون قفل زندان (مولانا)، شیدا شدم (مولانا)، من چه دانم (مولانا)، راست بگو نهان مکن (مولانا) و بخش هایی از شاهنامه به اجرا در خواهد آمد.همچنین فرید الهامی (آهنگساز - تنبور)، فرنود الهامی (تنبور)، صابر نظرگاهی (تار)، سعید نایب محمدی (عود)، یونس پاک نژاد (کمانچه)، شهریار نظری (دف) و فرهاد صفری (تنبک)، شهرام ناظری را در این اجرا همراهی خواهند کرد.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکز فارس ، دبیر اجرایی جشنواره شاهنامه خوانی و نقالی زاگرس نشینان گفت: این جشنواره در دو رده سنی کمتر و بیشتر از 30 سال ، تیر امسال در لردگان برگزار می شودو از هنرمندانی از استان فارس نیز دعوت شده است.
شیخی گفت: این جشنواره در دو بخش شاهنامه خوانی و نقالی با هدف رشد و بالندگی این هنراصیل و شناسایی استعدادها در جهت ارتقای آن در بین جوانان است.
در این جشنواره علاوه بر فارس ، هنرمندانی از استان های خوزستان ، لرستان ، کهکیلویه و بویر احمد ، ایلام ، همدان کردستان ، کرمانشاه ، اصفهان و چهارمحال و بختیاری حضور دارند./س
درود...
سهراب کشته می شود. نوش دارو به سهراب نمی رسد..اگر نوش دارو به موقع میرسید چه بسا سهراب زنده می ماند..آیا رستم از دیر رسیدن نوش دارو ، ر ناراحت است؟؟؟ آیا کاووس را مقصر می داند؟؟ کاووس به رستم تسلیت می گوید و رستم می پذیرد...به گمانم رستم در ظاهر پذیرفته است....
چرا فردوسی داستان پیشین را فرزند کاووس ( سیاوش) می آورد..؟؟ آیا رستم به انتقام نمی اندیشد؟؟
شاید رستم با زیرکی می خواهد انتقام بگیرد....کسی تا کنون به این موضوع نپرداخته است...
نگاهی به غمنامه رستم و سهراب
مصطفی رحیمی
http://nashibofaraz.blogsky.com/1392/02/18/post-272/
دوستان خوبم
نیره عزیز، فلورای گرامی از مهربانی تان بسیار سپاسگزارم شاد باشید.
درود:
در داستان رستم و سهراب با آز و مرگ روبروییم:
همه در آز رفته فراز/ به کس بر نشد این در راز باز
همه قهرمانان داستان کمتر یا بیشتر گرفتار آزند و دانسته یا ندانسته دست به هم میدهند تا این مصیبت بزرگ سر درآورد. آز منجبر به ناشناخت می شود که منشا رفتار رستم با فرزندش خواهد بود. ( دکتر محمد اسلامی ندوشن)
چشم...
وای معلم بداخلاق!
خانم نیره، اجازت فرمایید شنوندگان قضاوت کنند.
مقدم شهرزاد گرامی فرخنده باد
پروانه ی گرامی، نمیدونم چرا این رستم رو دوست ندارم!
"رستم" ی که روی جلد دوم نامه باستان نقش بسته شده، بسیار به تصویر ذهنم نزدیکتره، بااینکه اونجا صورتش اشک آلود نیست!
اما درماندگی وحیرتی که در این تصویر هست، منو به یاد مصرع مولانا میندازه:
"ندانستم دگر چون شد که چون غرق است در بی چون"
توصیف استاد " اسلامی ندوشن" رودرباره ی داستان رستم و سهراب بسیار کامل وجامع میبینم
از دوستان بابت لینکهای خوبی که گذاشتن بسیار سپاسگزارم!
شهرزاد گرامی!
تمام قد سپاس
بررسی تطبیقی داستان رستم و سهراب با برخی موارد مشابه
در اساطیر جهان
http://journals.ut.ac.ir/page/download-diYTQZPo7EA.artdl
استاد مجتبی مینوی در مقدمه رستم و سهراب پس از ذکر مقدمه ای درباره اصالت و ریشه داستان رستم و سهراب و شرح خلاصه ای از ماجرای آن می نویسد:
یک نفر محقق انگلیسی به نام «پاتر» کتابی نوشته است که
بنده در این مقدمه استفاده بسیار از آن برده ام. هشتاد و چند قصه از داستان های متعلق به اقوام و قبایل مختلف عالم که در آن ها پدر و پسر یا دو منسوب نزدیک با هم پیکار می کنند، یافته است و آن ها را با یکدیگر سنجیده و چون قصه فردوسی را از حیث سوانح گوناگون و جزئیات که در آن بیان شده است، کامل ترین و جامع ترین آن ها دیده است، تحقیق خود را "رستم و سهراب" نامیده است. در آن کتاب در ضمن بیان قصص قبایل و ملت های عالم برخی از عادات جماعات گوناگون را که در جامعه شناسی و معرفت اقوام حائز اهمیت است نیز معرفی می کند.
مجتبی مینوی
مقدمه رستم و سهراب
ص 13-15
پژوهش خواندنی «رستم و سهراب» مورای آنتونی پاتر را می توانید از طریق پیوند زیر بخوانید:
http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/70213853107.pdf
داستان رستم و سهراب که در غرابت و غمناکی یکی از از آثار بی نظیر ادبیات جهان است، نمونه بارزی است از بازیگری و بی اعتباری و شومی سرنوشت.
جوان نوخاسته دلیری، با آن همه آراستگی، بیهوده و ناشناس به دست پدرش کشته می شود و این پدر که پهلوان سرزنش ناپذیری است، نخستین بار در زندگیش به نیرنگ آلوده می گردد، با آن که جوان جان او را بخشیده، او چون بر او دست می یابد، او را لحظه ای امان نمی دهد.
در این ماجرا همه بازیگران تقدیر از جانب توران و ایران، دانسته و ندانسته دست به دست هم می دهند تا این فاجعه را بزایانند. هجیر برای آن که نیت خیر داشته، هومان برای آن که نیت بد، ژنده رزم که به منظور شناساندن پدر به پسر از طرف تهمینه به ایران فرستاده شده، بر اثر اتفاق مسخره ای به دست رستم کشته می شود. کاووس که نجات زندگی جوان، در آخرین لحظه به اراده او وابسته است، به سبب کینه ای که از رستم در دل دارد و بر اثر حسابگری موذیانه ای از دادن جاندار و سرباز می زند. گویی ایرانی ها و تورانی ها، نخستین بار و ندانسته بر سر یک امر اتفاق کرده اند و آن کشتن سهراب است.
محمد علی اسلامی ندوشن
زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه
صص 350 و 351
مطمئنم محسن عزیز معلم بسیار موفقی بودند...
اگه بدونید صدای ضبط شده ی من چه ....!!!! پشیمان می شوید!
من پیشنهاد می کنم خانم نیره بهتر است که بخشی از این شاهنامه را بخوانند و در اینجا بگذارند.
البته بعد از داستان سهراب.
شاهنامه»ی فردوسی با قیمت یک میلیون و 650 هزار تومان گرانترین کتاب عرضهشده در بخش ناشران داخلی بیستوششمین نمایشگاه کتاب تهران است.به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نسخهای از «شاهنامه»ی فردوسی با خط استاد سجادی، نگارگری دورهی صفویه و تذهیب علیرضا آقامیری از سوی انتشارات یساولی در نمایشگاه کتاب ارائه شده که قیمت آن یک میلیون و 650 هزار تومان است.کنارههای این کتاب طلاکوب است و منبتکاری جلد آن جنس چرم دارد.
نمایشگاه گروهی نقاشی کودکان زیر ۷ سال «نقاشی کودک و شاهنامه» با موضوع طراحیهای شاهنامه برگزار میشود.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای ملل، نمایشگاه نقاشی کودکان زیر ۷ سال با موضوع طراحیهای شاهنامه همزمان با بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در نگارخانههای فرهنگسرای ملل ۱۶- ۲۲ اردیبهشت برپا میشود.
لیلا شیخسلطانی سرپرست گروه «کودکان زیر ۷سال» هدف از برپایی این نمایشگاه ارتقای فرهنگ کودکان و شناساندن اسطورههای ملی به آنها است و این شخصیتها میتوانند به خوبی جایگزین قهرمانان بیگانهای مانند بت من، اسپایدر من و... شود.
شخصیتهای شاهنامه فردوسی با دارا بودن خصوصیات قوی و انسانی به راحتی در دل کودکان راه پیدا میکنند و با شیرینی و شادمانی به جانشان مینشیند.
نمایشگاه نقاشی کودکان زیر ۷ سال با موضوع طراحیهای شاهنامه از ۲۰۰ اثر تشکیل شده که از میان ۱۰۰۰ اثر نقاشی کودک برگزیده شده است.
شیخ سلطانی ۱۸ سال است که در زمینه کودکان کار میکند و ۸ سال است که به صورت تخصصی و مستمر داستانهای شاهنامه را برای کودکان نقل میکند.
علاقهمندان به هنر و ادبیات میتوانند طی تاریخ ذکر شده از ساعت ۹ -۲۰ به نشانی: بزرگراه شهید آیت الله صدر، خیابان قیطریه، بوستان قیطریه، فرهنگسرای ملل مراجعه و یا با برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۲۲۶۷۱۷۱۸ تماس بگیرند.
داستان رستم و سهراب از شورانگیزترین قسمت های شاهنامه است. زبونی و درماندگی انسان در برابر سرنوشت – که در این داستان به صورت جنگی بین پدر و پسر بیان شده است – در ادبیات بیشتر ملتهای جهان به همین صورت – یا چیزی شبیه بدان – آمده است اما هیچ داستانی این مایه شورانگیزی و دلربایی ندارد.
عظمت و قدرت هراس انگیز سرنوشت که سرانجام پسر را به دست پدر تباه می کند و فاجعه رستم را پدید می آورد، هیچ کجا این اندازه نمایان نیست .
عبدالحسین زرین کوب
با کاروان حله صص 23 و 24
درود
من هم با نیره ی گرامی موافقم.
احساس کم کاری و نارضایتی از خودم دارم . این فصل زیبای شاهنامه خوانی طروات یکنواختی زندگی روزمره است. دیروز داشتم این ماجرا را می خواندم آن قدر رفتم دنبال این کار و ان کار که دیگر فراموش کردم این صفحه را بخوانم و بعد هم با گله مندی از خودم که یعنی نمی شود دقایقی فرصتی بدهی به این صفحه ی دوست داشتنی؟
حالا که آمدم فقط خواستم بگویم با شما همراه هستم
درود بر پروانه گرامی و دوستان همراه
خوشحالم که بعد از مدت ها دوباره اینجا هستم هر چند تا به حال هم جدا از این سرای دوست داشتنی نبوده ام.
حالا که از دیدگاه های صاحب نظران گفتید، بد ندیدم که لینک این یادداشت رو که یکی از مقاله های ابتدای کتاب دانشگاهی رستم و سهراب ما بود، اینجا بگذارم
http://saghebfar.ilssw.com/pages.php?id=40&cat=art
دیدگاه های دیگری هم هست که حتمن با شما و دوستان به اشتراک می گذارم.
http://lakna.ir/news/3122/%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D9%88%D9%85-%D9%84%DA%A9/
کم کاری بنده و امثال من هم هست... راستی چرا من بیشتر همکاری نمی کنم؟
اگر حرفی ندارم، می تونم مطالب و لینک های مناسبی که پیدا می کنم این جا بگذارم!
وااایییی.... چقدر ناراضی ام!
امید که جبران کنم... ببخشید بلند بلند وخط خطی فکر کردم ولی خواستم صادق باشم!
همت بلندت را بانو ستایش
چقدر این تصاویر زیبا و هنرمندانه است...
می دونم وقت زیادی برای هر چه بهتر بودن شرای شاهنامه صرف می کنید
وقت های تان همیشه طلایی
خیلی از خودم راضی نیستم باید بهتر و بیشتر دیدگاههای صاحب نظران را در اینجا بیاورم که کمتر این کار را انجام می دهم
.
با درود به دوستان گرامی
دیدگاههای گوناگونی در باره این داستان هست کهن پس از بررسی بیتهای این داستان به جمع بندی خواهیم پرداخت.