آفرین: ستایش، مدح، تحسین، درود، مرحبا فارسی میانه: آفرین ایرانی باستان: آفرینا اوستایی: afri-vana afri: افسون، دعای خیر vana: آروز، خواست ریشه لغت آفرین از fri به معنی توجه کردن و خشنود کردن میآید. لغت نفرین همان نه آفرین است.
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، نویسنده: دکتر محمد حسن دوست، ناشر: فرهنگستان زبان و ادب فارسى، چاپ اول، تاریخ نشر: ۱۳۸۳ شمسى
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
جهانت به کام و فلک یار باد
جهان آفرینت نگهدار باد
ز تو دور بادا بدِ بدکُنش
هفت خوان اسفندیار
ص 230 خالقی
افراسیاب به سیاوش پدروار می گوید:
همه، شاد دل بادی و تندرست!
همه گنجِ بی رنج در پیشِ تُست.
تو را، ای جوان! تندرستی و بخت
همیشه بماناد، با تاج و تخت
کاوس به سیاوش
2686 خِرَد یار و فرهنگش آموزگار
ج 3
همه سال، پیروز بادی و شاد!
سرت پر زِ دانش، دلت پر زِ داد!
گوینده این بیت زال است هنگامی که می خواهد کیکاوس را پند دهد تا به مازندران نرود.
ساحل جان این را برای خودم نوشتم که جای بیت را بدانم.
آفرین: ستایش، مدح، تحسین، درود، مرحبا
فارسی میانه: آفرین
ایرانی باستان: آفرینا
اوستایی: afri-vana afri: افسون، دعای خیر vana: آروز، خواست
ریشه لغت آفرین از fri به معنی توجه کردن و خشنود کردن میآید. لغت نفرین همان نه آفرین است.
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، نویسنده: دکتر محمد حسن دوست، ناشر: فرهنگستان زبان و ادب فارسى، چاپ اول، تاریخ نشر: ۱۳۸۳ شمسى