انجمن شاهنامه خوانی پیوندِ مهر

نامۀ باستان ویرایش دکتر کزازی

انجمن شاهنامه خوانی پیوندِ مهر

نامۀ باستان ویرایش دکتر کزازی

آوردن رستم کیقباد را از کوه(694-702)

 

 

عکس از شاهین بهره مند  


داستان را از اینجا  با صدای مهدی فرزه بشنوید

آوردن رستم کیقباد را از کوه 

۶۹۴به رستم چنین گفت فرخنده زال، که:« بر گیر گوپال و بفراز یال.
۶۹۵برو  تازنان تا به البرز کوه؛ گزین کن یکی لشکری همگروه.
اَبَر کیقَباد، آفرین کن یکی؛ بکن، پیشِ او در، درنگ اندکی.
به دو هفته باید که آیی تو باز؛ همی تازی، اندر نشیب و فراز.
بگویی که:" لشکر تو را خواستند؛ همانِ تختِ شاهی بیاراستند."»
کمر بر میان بست رستم؛ چو باد، بیامد گُرازان برِ کیقباد.
۷۰۰به نزدیکِ زال آوریدش، به شب؛ به آمد شدن، هیچ نگشاد لب.
نشستند یک هفته با رایزن؛ شدند، اندر آن، موبدان انجمن
به هشتم بیاراستند تختِ عاج؛

بیاویختند، از برِ عاج، تاج.

 

 

 

 694:افراختن یال: برنشستن و به کار آغازیدن 

695- تازنان: تازان 

698- همان: همچنان - افزون بر آن 

699- کمر بر میان بستن:آماده انجام کار شدن 

700-نگشودن لب: شتاب بسیار در کار 

701-رایزن: مشاور 

702-:آویختن تاج: پادشاهی یافتن 

 قباد: این که چه نسبتی با زو طهماسب و یا منوچهر دارد روشن نیست و در متن های گوناگون نسبت ها یکسان نیست.

دکتر کزازی در نامه باستان آورده اند در برخی نسخه های شاهنامه پس از بیت 698 هشتاد بیت  

افزوده شده است که در آنها سخن از دیدار رستم و کیقباد رفته است و گفتگوی این دو با یکدیگر و به بزم نشستن و در پی آ ن نبرد رستم با قلون سروده شده است.

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
تنها شنبه 29 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 06:27 ب.ظ

با درور بر هموطنان
با درود وسپاس بر تمامی شاهان ایران زمین
زمن بر تمامی آنان هزار آفرین.
دوستان آن زمان لشکر ایران به فرماندهی کارن(قارن)پسر کاوه آهنگر و زال و مهراب پادشاه کابل ، به جنگ افراسیباب در دامغان آمده بودند و رستم آن زمان در سیستان نبود که بخواهد تا البرز کوه یک هفته برود وبردگردد.
از دامغان تا البرزکوه که راه چندانی نیست؟؟؟
لطفاً تمامی شاهنامه رابه دقت مطالعه نمائید.
این پادشاهان همه بوده اند.قبل از هخامنش و ماد.
اگر باور ندارید درشهرستان صحنه گور دخمه منسوب به کیکاووس وجود دارد.
در نزدیکی روستای کراده شهرستان جهرم استان فارس آرامگاه جاماسب حکیم وزیر گشتاسب شاه حامی اشو زردشت ورجاوند قرار دارد وهنوزم مشهور ومعروف است.
دوستان و هموطنان ننشینید تا غربیها و بیگانگان بریمان تاریخ بنویسن.
در کتاب یادگار زریران، درکتاب بندهش،وحتی در زند و در تفسیر اوستا
درتمامی کتب مربوط به دوران ساسانیان تمامی شاهان پرافتخار ما از کیومرث تا منوچهر و کیقباد و تا بهمن پسر اسفندیار(بند بهمن در استان فارس هنوز آب آنجارابه روستاهای مختلف تقسیم میکند)
اینها همه وجود داشته اند.
این پادشاهان درشاهنامه همگی در واقعیت وجود داشته اند.
شک نکنید.

آریو برزن نوروزی جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 11:35 ق.ظ

درود
کیقباد در روستایی به اسم (قلعه سرد)در کوه مُنگشت در حوالی شمال شرقی استان خوزستان شهرستان ایذه واقع شده و خرابه ای از خانه ایشان و حتی درخت چنار کیقباد که در شاهنامه ازش یاد شده هنوز سبز و سر به آسمان دارد
۰۹۱۶۸۲۵۵۰۵۸
وآنجا به اسم کی قوات یا کی کوات نام میبرند

پدر مسیر شمالی تر آن شهر هفشجان(هوشنگان)واقع شده

آریو برزن نوروزی جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 11:19 ق.ظ

کیقباد در روستایی به اسم (قلعه سرد)کوه سر به فلک کشیده ای به نام مُنگشت در شمال شرقی استان خوزستان شهرستان ایذه واقع شده که هنوز خرابه ای از خانه ایشان آنجا هست و درخت چنار کهنسالی که در شاهنامه ازش یاد شده هنوز سربه آسمان دارد وسبز است می‌باشد
در آن زمان تمام کوهها به اسم البرز شناخته می‌شدند عزیزان شاهنامه دوست میتونن با مراجعه به اینترنت گوگل از وضعیت این مکان خوش آب و هوا وییلاقی با خبر شوند

۰۹۱۶۸۲۵۵۰۵۸

فرشته جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ http://fershteh.aminus3.com/


وچه عقب افتاده ام ....

محسن یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:32 ق.ظ

خب انگار هر دو یک حرف را می زدیم. من هم همین را می گویم. امروزه مگر فقط به وسیله هواپیما بشود از سیستان تا البرز (یکی از شهرهای اطراف و فردوگاه دار البرز) رفت. وگرنه از هیچ اتومبیلی هم ساخته نیست این کار. اگر شمال هندوستان باشد و هندوستان آن زمان که پاکستان را هم شامل می شد خب به نظر علمی تر می آید. ینی فیزیکی تر. ولی اگر این گونه نزدیک بود که زال دو هفته مهلت نمی داد. می گفت برو تا ظهر برگرد و آن وقت رستم در عرض ده دقیقه میرفت و بر میگشت.

محسن جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ب.ظ

من نمی فهمم. کدام کار بزرگ خرد نشان داده شده؟

زال و رستم در زاولستان بودند و کیقباد در البرز کوه ، حالا رستم از زابلستان تا البرز کوه که معلوم نیست کجای این رشته کوه بود یک شبانه روز می توانست برود و برگردد. البته در برخی جای های شاهنامه گویا البرز کوه شمال هندوستان بوده است!
در هر صورت آیا به نظر شما اغراق نیست!

می بینید اینجا از آن جاهایی است که پهلوانان به آسانی می توانستند شاه بشوند ولی این کار را نمی کنند و به دنبال یکی می گردندکه بشناسند و بدانند کیست در همین داستان پسین می بینیم با یک حمله رستم چه به سر افراسیاب می آید.
امیدوارم امروز تا فردا داستان بعدی را پست کنم تا هر چه زودتر افراسیاب را از ایران بیرون کنیم این روزهای نو حیف است افراسیاب در ایران جا خوش کرده باشد

محسن چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ http://nashibofaraz.blogsky.com/

اگر زال فرازمینی نباشد رستم حتمن موجودی فرازمینی است. یا شاید زال او را نمی شناخت. آن روزی که به او گفت برو و در دو هفته کیقباد را بیاور. ولی رستم این کار را در یک شبانه روز کرد.
کیقباد را هم بر رخش نشاند؟ چون اسب کیقباد که نمی تواند پا به پای رخش بتازد.
مگر این که اشاره ی میرجلال را به ابیاتی بیشتر بپذیریم ولی ........ این صبح برفت و شب بیامد؟

این باید از آن اغراق های باشد که یک کار بزرگ را خرد نشان داده است که ویژگی حماسه است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد